بارانباران، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

بارانی از جنس من

دنیای این روزای ما

سلام بهونه زندگی مامان امیدوارم شاد و سلامت باشی این روزا تو هفته 27هستیم خداروشکر کلی مامان گرد و قلمبه شده کلی دختر بازیگوش شده با هم دیگه شبا قبل از خواب غزل حافظ میخونیم و لذت میبریم مامان با کیبورد برات آهنگ میزنه در حد خودم البته نه در حد بتهوون  کلی کتاب آموزشی سفارش دادم که حسابی موقعی که پا تو دنیای ما میذاری بلد باشیم به بهترین شکل بزرگت کنیم دلخوشی(تکیه کلام من و بابا) اولین برف زمستونیتم دیدی ١٠/١٠ خیلی خوب بود سه نفری عکس گرفتیم و یه ساعتی پای پنجره و تو کوچه بودیم. الان که دارم واست مینویسم بارون میباره و باران کوچولوی من گشنشه (سر کاریم و نهار نخوردیم هنوز) و داره تند تند لگد میزنه بابایی همش میپر...
21 دی 1392

دخترک 700گرمی

یک گرم از وجودت تمام وجود من است دخترک ٧٠٠گرمی یک تکان کوچکت میان جانم بزرگترین دلخوشی هاست دخترک ٧٠٠گرمی به نحیف بودن تنت می اندیشم و دلم می لرزد برایت روحی محکم و استوار آرزو دارم. دنیای اینجا پر از ناشناخته هاست. ظرافت انگشتانت خط تقدیر من است دعایم از هم اکنون پشت و پناه سرنوشتت. وای اگر لحظه ای دل آزرده شوی... همیشه تنت سالم باد همیشه خندان باشی   ...
8 دی 1392

سونو آنومالی و اولین دیدار

فرشته زمینی من دلخوشی مامان سلام چهارشنبه ١٥آبان ٩٢واسه اولین بار تورو از مانیتور سونوگرافی دیدم کله خوشگلتو ستون فقراتت و تکونهایی که میخوردی و از اون لحظه تا حالا و تا ابد اولین دیدارمون رو فراموش نمیکنم زندگیم آخ که چقدر شیطون بودی دکتر هی زیر لب داشت میگفت ای شیطون. همه ترسم از این بود که نکنه مثل مامان شیطون باشی که هستی دلم برات پر میکشید و آرزو بغل کردنت هزار برابر قبل شد. خانوم دکتر گفت چیزی میفهمی از تصاویر و من مثل یه فوق تخصص شروع کردم به توضیح دادن در موردت. آخه اینجایی که میرم خیلی دکترش رو دوست دارم یه مانیتور داره ولی چون به خانوم دکتر گفتم در حسرت دیدار دخترمم صفحه مانیتور رو چرخوند گفت بیا ببین ام...
2 دی 1392

اولین آموزشهای بارانم

http://.munchkin.com/mozart-downloads     سلام بهونه زندگیمون لینک بالا چندتا از آهنگهای موتسارته که همیشه واست میذارم که گوش کنی .دست خاله بهار درد نکنه دخترم باران قشنگم من و بابا اولین آموزشهاتو شروع کردیم لمس کردن و پیدا کردنت و در زدن و مزاحم شدن :)) پخش موسیقی تا دلت بخواد بی شمار از آهنگهای سنتی ایرانی و کلاسیک جهان بگیر (موتسارت و بتهوون) تا مدرن و امروزی و شاد بعضی لالایی ها و آهنگات رو تو ماشین واست پخش میکنیم بعضی هارو موقع خواب و... دیگه چشیدن مزه های مختلف هم یکی از آموزشهای مامانیه واسه شما دختری گلم که قراره باهوش ترین دختر زمین شی.   اسمت هم که همه عادت کردن باران ص...
2 دی 1392

سفر دو نفره مادر و دخترش + درس خوندن+خرید سیسمونی

سلام دختر گل مامان امیدوارم روزهای جنینی خوبی داشته باشی الان تو هفته ٢٥هستیم از هفته قبل شیطنتهات خیلی بیشتر شده قربون لگد زدنات ما دو نفر با هم رفتیم تهران واسه کلاسی که مامان باید میرفت. هر روز صبح زود بیدار میشدیم و میرفتیم فرودگاه که کلاسامون تو ساختمان آموزش اونجا تشکیل میشد. تازه کلی هم استاد ازمون تعریف کرد و درسمون رو خوب یاد گرفتیم روز ٥شنبه هم امتحان دادیم و فکر کنم همه نمرش رو بگیریم خیلی خیلی حس خوبی داشتم که تو با هام همراه بودی تکون خوردنات سر کلاس واسم خیلی شیرین بود روز آخر به عنوان جایزه یه پازل خوشگل عروسکی برات گرفتم. روز سه شنبه هم بعد کلاس ظهرش با مامان رفتیم خرید سیسمونی و صاحب کلی وسیله های قشنگ شدی ...
30 آذر 1392

نی نی و خاله هدی

سلام باران جون امروز صبح توو یه هوای ابری و بارونی و سرد با خاله هدی رفتیم درمانگاه و تا خانوم ماما گوشی رو گذاشت رو شیکم مامان تو زودی خودتو نشون دادی و صدای قلبت بلند بلند پخش شد. و همه تعجب کردیم که اون سری این همه واسه بابا ناز کردی و قایم شده بودی حالا زودی ابراز وجود کردی قربون صدای قلبت برم که بهترین صدای دنیاست... خدایا خیلی خیلی ازت ممنون تو واقعا خوبی خوب و مهربون
21 آذر 1392

روح خداوند

سلام عزیز دلم روز ٢١آبان که ٤ماه و ١٠روزه شدی بنابر روایاتی و البته قرآن، روح خدا در تنت دمیده شده خیلی حس عجیبی داشتم به نظرم بزرگترین اتفاق همه عالم خدایی شدنه اینکه من دیگه باید بیشتر مواظب باشم با یه موجود کوچولویی که خدا از روح خودش به تنش دمیده چطور باشم... دخترم از بس که تو فرشته ای این زمان مصادف شده بود با تاسوعای حسینی دو سه روزه با بابا اومدیم تهران(اولین سفر سه نفریمون) مامان هم نذرم رو ادا کردم نذر حضرت ابولفضل(واسه سلامتیت). حلوا درست کردیم و با خاله و صحرا بردیم هیئت... به امید خدا سال دیگه بغلت میگیرم و میریم دسته و هیئت های عزاداری امام حسین قشنگ مامان بی صبرانه منتظر دیدارتم سلامت و صالح باش...
23 آبان 1392