بارانباران، تا این لحظه: 10 سال و 13 روز سن داره

بارانی از جنس من

اولین چت مامان دختری

سلام فرشته خونم دلخوشی مامان رفیق فهمیده با درک و شعورم خب خبرای جدید اینکه با نیکو کلاس موسیقی کودک رو شروع کردید آموزشگاه کنار خونمون (نی لبک) با استاد مرادخانی.  البته نیلا کوچولو هم شرکت میکنه کنارتون دیگه اینکه سیم کارت دانش آموزیت رو توی تبلت انداختی و امروز که من اداره بودم بهم پیام دادی و من قشنگ ضعف کردم برای تک تک جمله ها و اشتباهات املاییت مثل ازیزدلم- چتوری-سوبون(صبحانه) و.... دیشب هم سه نفری رفتیم سینما و کلی خوش گذشت بجز اینکه فیلمش خیلی غم انگیز بود (درخت گردو) از هفته آینده هم انشالله کلاس دومی رو شروع میکنی و مطمئنم مثل همیشه عالی هستی سفر همدان هم با خاله طاهره و دایی محسن و هدی و مهدی رفت...
27 شهريور 1400

لئو

سلام دختر گلم امیدوارم خوب باشی هر روزی که اینارو میخونی خنده رو لبات باشه و کلی شکوفه تو دلت خب ما به تاریخ خرداد 1400 پیشی دار شدیم و یه آقا پسر کوچولوی ملوسک به خانواده ما اضافه شد از خصوصیات اخلاقیش اینه که بسیاااار بغلی بسیار مهربون بازیگوش شیکمو و البته خیلی تو دل برو امکان نداره کسی ببینه و عاشقش نشه الان سه هفتشه تو بهش شیرخشک میدی دستشویی میبریش بهش دارو میدی و دست و پاها و صورتش رو با پنبه میشوری بهش میگی پسرم و به منم میگی تو مامان جونشی اینقدر ریزه که کف دست جا میشه اما با همین جثه کلی دیشب با لیلی سگ خاله زهرا و دایی محمد دعوا کرد جیغ میزد رو سرش و خیلی مردونه روبروش جنگید :) همیشه اوقات خوابش میاد ا...
29 خرداد 1400

پارتی + جشن الفبا+ فیلم بازی

به قول خودت سلام به  روح ماهت اومدم واست خاطرات این روزارو بنویسم درس و مشق تموم شد و تو تعطیلات تابستونیم همچنان با نیکو و ثنا دور هم جمع میشید و 6 ساعت بدون استراحت بازی میکنید و البته دعوا سر گروه شدن و گروه کشی :) دیروز جشن الفبا داشتی و توی قلعه والی با دوستات کلی خوش گذروندی با خانم فولادوند عکس گرفتید و موزه رو تماشا کردید اولش که کلی نگران بودی که دلم برات تنگ میشه و بغض دارم ولی بعدش گفتی خیلی کم بوده زمانش من فدای درگیری های ذهنیت بشم مادر بهترین تفریحمون اینه که مامان فیلم و انیمیشن میگیره (آخرین فیلمامون cruella و پسر ابری بود) باهم میبینیم خوراکی میاریم و دو نفری دو ساعت میریم تو دنیای خیالیمون و بای...
19 خرداد 1400

سال 1400

سلام بارانم همه شادیم بیشترین وابستگیم قشنگترین دلخوشیم این روزها در حال شروع امتحانات پایان کلاس اولیم خواستم اینجا برات بنویسم ببخشید اگه گاهی از تدریس به عنوان معلم کلاس اول خسته شدم یا کم حوصله بودم و ناراحتت کردم چقدر حیف شد که این پایه مهم رو کلاس درس نرفتید و اینقدر درس و مشق رو شوخی گرفتید :)) خلاصه بگم که تو یه دختر همه چیز تموم باهوش جذاب زیبا و مهربوووووونی تو کوچولوترین دلسوز مامانی و من میمیرم برات همراه همیشم این ماه دوتا نی نی کوچولو به دنیای ما اضافه شدن . مهلا خانوم که دختر خاله طیبه س (همسایه طبقه بالایی و دختر عمه من البته) و دومی نی نی خاله مریم دوست خاله هدی که یه شازده کوچولوی قشنگه دیروز...
28 ارديبهشت 1400

سفر شمال و روستا گردی

سلام  رفیقم همسفر کوچولوم همراه همیشم مامانی و باربی با خاله فهام اینا رفتن تهران بعد یه هفته خوش گذرونی تو تهران و شهربازی رفتن و باغ کتاب رفتن تصمیم گرفتیم با قطار بریم رشت (کلی تو قطار خوب بود رفتیم تخت بالا فیلم دیدیم و از مناظر زیبای بین راه لذت بردیم) البته یه اقامتگاه توی روستای کندلات پیدا کردیم که اسم دخترشون باران بود و اسم مامانش الهام بود ایستگاه سراوان پیاده شدیم و با تاکسی رفتیم تا اقامتگاه اونجا کلی سگ داشتن و حسابی ذوق کردی براشون روز اول ترسیدی اما دو روز بعد کلی باهم دوست شدید باهم پیاده روی میرفتیم و مراقب ما بودن (رکس گرگی و کارامل) هوا هم فوق العاده بود بارون برف و سکوووووت اونجا عالی بود . دریا هم...
9 اسفند 1399

بی دندون

سلام به دختر بی دندون خودم در حال حاضر 2تا دندون بالا و دوتا پایینی افتادن دوتا پایینی تا نصفه رشد کردن البته و یکی از بالایی ها هم به اندازه یه مورچه ریز معلوم شده دیگه مامان نگه برات چقدر بامزه شدی نمیتونی س و ش رو بگی دوستایی که این روزا داری از مرداد 98 که به خونه الانمون اومدیم ثنا هستش با تمام دعواها و لج کردنا اما بازم باهم خوبید و اصرار دارید پیش همدیگه باشید نیکو دختر خاله آزاده هم یه هفته در میون میاد به جمعتون و سه نفری خونه رو میترکونید یه دوست دیگه هم داری که اونو با مامان جون میرید خونه خاله و باهاش بازی میکنی. درسا نوه خاله صفیه ، که همیشه بحثتون در مورد تم تولد و عروسک های lol اینجور صحبت های عمیقی...
12 بهمن 1399

بهمن 99

سلام از یه مامان تنبلی که دیر به دیر مینویسه برات و دوس داره زود به زود بنویسه ولی هدیه قشنگ من دختر زیبای مهربونم مدرسه که غیرحضوری شد و تو خیلی خوب داری با سواد میشی هرچیزی رو میبینی سعی میکنی بخونی و چقدر شیرینه این روزا برام که میبینم دختر کوچولوی توپولی لپ قرمزیم داره خانوم میشه همچنان با ثنا در پیج آشپزیتون chefbaran2020 مشغول به فعالیت هستید و کلی خاطرات خنده دار پشت صحنه داریم. به عضو جدید خانواده دایی محسن خیلی زیاد علاقمند و سرگرمی (تلاش میکنی اصفهانی یاد بگیری) همچنان با هم معروفترین و بهترین انیمه هارو میبینیم و مطمئنم هیچ بچه ای تو 7 سالگی اینهمه فیلم و انیمیشن ندیده انیمیشن ponyo رو الان خیلی دوس داری و...
4 بهمن 1399