بارانباران، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

بارانی از جنس من

سونو آنومالی و اولین دیدار

1392/10/2 11:50
نویسنده : مامان الی
228 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته زمینی من دلخوشی مامان سلام

چهارشنبه ١٥آبان ٩٢واسه اولین بار تورو از مانیتور سونوگرافی دیدم

کله خوشگلتو ستون فقراتت و تکونهایی که میخوردی و از اون لحظه تا حالا و تا ابد اولین دیدارمون رو فراموش نمیکنم زندگیم

آخ که چقدر شیطون بودی دکتر هی زیر لب داشت میگفت ای شیطون.

همه ترسم از این بود که نکنه مثل مامان شیطون باشی که هستی

دلم برات پر میکشید و آرزو بغل کردنت هزار برابر قبل شد.

خانوم دکتر گفت چیزی میفهمی از تصاویر و من مثل یه فوق تخصص شروع کردم به توضیح دادن در موردت.

آخه اینجایی که میرم خیلی دکترش رو دوست دارم یه مانیتور داره ولی چون به خانوم دکتر گفتم در حسرت دیدار دخترمم صفحه مانیتور رو چرخوند گفت بیا ببین اما متوجه نمیشی چی به چیه اما من متوجه شدم خیلی دقیق.

فدای ستون فقراتت بشم با اون استخونهای ریزش.

که میخوای به امید خدا به کمکشون راه بری بدویی بشینی اولین قدمای زندگیت

بعدشم قدمهای بعدی موفقیتهات واسه خودت یه آدم معروف شدنهات کنار عشقت قدم برداشتنهات

همه اینها رو از اون یه لحظه دیدارت به ذهنم رسید و عاشق تر از قبلت شدم

دخترم خداروشکر همه چیزت عالی بود من چطور و با چه لغاتی میتونم از خدای خوبم تشکر کنم؟

جز اینکه سپاسگزارشم بی نهایت...

خیلی مواظب خودت باش دم و بازدم من. چند روزه سرما  خوردم و همه همه نگرانیم به خاطر تو هستش

خدا خودش نگهدارت باشه دلیل زندگی من و بابا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

زهره
1 دی 92 21:46
باران زیبا امیدوارم سلامتی و روزهای خوش برات همیشه آروز میکنم فرشته خوشگل و زیبا مرسی خاله قلب مهربون و یه دونه خودم