بهمن 94

سلام بارانم امید جانم

هر روزی که خوندی و وبلاگت رو چک کردی که مامان چی نوشته سعی کن ببخشی که کم نوشتم

که هر روز نیومدم بگم دستای کوچولو و نرمت آرامش منه

که هر روز نیومدم بگم خدایا غلط کردم اگه ثانیه ای با دخترم بلند حرف زدم

که هر روز نیومدم بگم چشمای مهربونت باطری قلب منه

نیومدم اما قول میدم بیشتر بیام

از لحظه های کوچیک و خاصمون بگم از شیرین کاریات

از تویی که داری بزرگ میشه و حریصانه ثانیه های خوب بچگیت رو هک میکنم تو سینم

بارانم قشنگم مهربونم دلسوزم وقتی مامان غم داره چقدر قشنگ میگی بیشین بعد برام حرف میزنی هرچو پرچو اما با معنی برای من .با معنی اینکه یکی رو دارم که باید بخاطرش بخندم و شاد باشم

وقتی میگی مانلی بیبین و با ذوق بهم یه چیزی رو نشون میدی چطوری دلم بیاد سرگرم کار دیگه ای بشم

بارانم منو ببخش اگه همه دقایقم برای خوب بزرگ شدنت نیست اگه حتی یه دقیقه رومو اونور کردم و غافل شدم منو ببخش.

این ماه نوشت های مامان:

برف رو که میبینی خیلی خوشت میاد هرچند کم بارید امسال اما مثل خودم پای پنجره ای و با هر دونه برف کلی شاد میشی میگی برف برف

عزیز دلم که اینقد شکل مامانی نوتلا خوره خودم

با شنیدن جمله باران جفته کر دیاره یه  جواب مخصوص داری که بعدها از هرکی بپرسی میگه بهت

ورژن انتخاباتی هم داره علیمحمدی رای داره؟ بازم همون جواب مرتبط

آهنگ عزیزم کجایی چاوشی رو یه بار همینجوری یه هویی داشتی با خودت زمزمه میکردی  تازه بغض و گریه الکی هم داری همراه گوش دادن بهش.

پسته رو بیشتر از من دوست نداشته باش لطفا

لطفا اینهمه زود از یه وسیله اییق یا بازی فکری خسته نشو

اینهمه تنوع طلبیت مامان رو کشته

چقدر خوب مادری میکنی برای عروسکات رو پاهای کوچولوت بالش میذاری و پتو میندازی میگی لالا لالا آقا مینه

نبض من این روزهای سخت رو از خدا میخوام زودتر با موفقیت سپری کنیم روزای سخت وداع با ممه

خیلی تلاش کردم روشنفکرانه با اینهمه علاقه به ممه بهت بدی نکنم و نترسونمت اما نشد که نشد

اومدی سراغش آویزونم شدی و همه گفتن باید ببینه که مثل همیشه نیست تا نخواد

منو هزار بار ببخش بخاطر اشکات و نگرانی هات وقتی معصومانه و البته وحشیانه نگاه کردی و زدی تو سرت که ممه مورد علاقت boovشده.

همه آدما برای جدایی از چیزی که خیلی دوسش دارن حتما گریه کردن حتما چشماشون یه شهر شده با یه عالمه آدم غمگین که چشماشون اشک داره

دخترم تو هم تحمل کن بردبار باش جون دلم در عوض چیزهایی که میرن که ازت جدا میشن حتما و حتما جایگزین بهتری بدست میاری. خانوم شدن و مستقل شدن

برای منم روزای سختیه اینکه پاره جونم نفسم بعد دو سال که شبانه روز تو بغل من میخوابید سرش چسبیده بود به پوست تنم باید دور بشه ازم باید بزرگ بشه و تنها بتونه بخوابه

تلخه اما راهیه برای رفتن

برای خودت و خودم و همه کسایی که دوسشون داریم شادی رو آرزو میکنم

ویرایش: اسفند 94

به بش شید (عذرخواهی میکنی)

علاقه شدید به دستشویی داری

ما را روانی میکنی تا بخوابی

بسم الله الرحمن الرحم رو کامل و خیلی بامزه میگی

حسنی میای بریم حموم میگی نه نمیمام نه نمیمام

عاشق و شیفته شهربازی هستی تمام لحظات و البته آقامس(آدامس)