دختر مامان
عزیز دلم قشنگم امروز با خاله هدی و خاله طاهره رفتیم سونو گرافی
خیلی حس خوبی داشتم تازه هوا هم ابری بود بیشتر حالم رو خوب میکرد
رفتیم شکلات خریدیم تا من بخورم و تو خودت رو تکون بدی و معلوم بشه که پسری هستی یا دختر .
جون دلم بعد خوردن شکلات زودی تکون خوردنات شروع شد و تا خانوم دکتر اومد و نوبت ما شد مثل همیشه با بسم الله داخل اتاقش شدم و یکم هم استرس.
اول شروع به اندازه گرفتنت کرد و من ازش جنسیت رو پرسیدم گفت الان بهت میگم.
و زودی گفت که دختر هستی .
خیلی واسم جالب بود و نگاهم به همه دنیام عوض شد به خودم به بابایی به خاله ها
انگار شکل زندگیم با دختر شدنت مطبوع و خوش عطر شد فرشته مهربون مامان.
دخترم همدمم همرازم خیلی دوست دارم.
از خدا میخوام همیشه سلامت و شاد باشی و کنار من و بابا که عاشقانه دوست داریم روزگار سپری کنی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی