دختر یکساله من
دختر یکساله من 28اسفند که دوباره آمد هیجان همان سال گذشته را داشتم همان شب که هول هولکی رفتیم تا تو بیایی تا ثانیه ها را بشمارم تا در آغوش بگیرمت تا صدای گریه ات را انتظار بکشم که بدانم تو هم متولد شدی من هم مادر شدم خیلی زود دوباره همان شب در تقویم آمد خیلی زود تو دیگر بارانِ نوزادِ کوچولو نبودی و قد کشیده ای قد همه دنیای من و من مادری با تجربه یکسال درکنار تو بودن برای تولدت آرزو داشتم همه زیبایی های جهان را قباله کنم همه جذابیتهایی که تورا بخنداند و شاد باشی. نفسی راحت بکشم که دیگر از این بهتر نمیشود دستانم چقدر برای اینها تهیست دلم اما چقدر سرریز از دوست داشتنت تولدت مبارک بانوی کوچک زندگیم ویر...
نویسنده :
مامان الی
10:24