بارانباران، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

بارانی از جنس من

باران،صدای چیک چیک پاهات تو راه زندگیم افتاد

آغوشم بوی تو را گرفت و دستانم پر از تو شد دخترک زیبای من به دنیای ما خوش آمدی روز 28 اسفند حتی یک لحظه هم فک نمیکردم که شبش تورو ببینم بارون میبارید درست همونی شد که همیشه میخواستم تو در یه روز بارونی بیای... صبحش آرایشگامو رفتم کارای تمیزی خونه رو روز قبل با خاله ها و بابا انجام دادیم و چندبار این جمله رو بلند گفتم که بارانم دیگه هر لحظه ای که دوست داشتی بیا همه چیز آمادست و زودی گفتی چشم همین امشب چطوره؟ عصر بخاطر نامه پذیرشی که دکترم داد واسه بیمارستان و تاریخ زایمانم رو 9فروردین زده بود باید یه سونو  ضمیمه پروندم میکردم رفتم واسه سونو و دکتر گفت خیلی خیلی آب دور نی نی کم شده و سریع ببر پیش دکترت به همراه پدر نگران به...
20 فروردين 1393
1