سلام دوباره، دانشمند کوچولوم + خانه جدید
دخترم امیدم بارانم
سلام به روی ماهت مامانی رو ببخش که یه مدت نبودم ولی میدونی که عشق ناب و محض منی ، بدون که دستات رو گرفتن تو بغل محکم فشارت دادن بهشت رفتن منه
این چند ماه کلی چیزای زندگیمون عوض شده
یه خونه دو نفری جدید داریم مخصوص خودم و خودت
با همدیگه کلی روزای سخت رو از سر گذروندیم و خداروشکر الان تو خونه خوشگل جدیدمون خوشحالیم، همسایه علی کوچولو و مامان مریمش که دوست مامانه شدیم و حسابی باهم بازی میکنید و دوست خیلی خوبیه علی مهربون
دانشمند کوچولوم شدی و خانوم دکتر برات عینک تجویز کرده، باید مرتب عینک رو بذاری تا انشالله زودی خوب بشی
قیافت خیلی بامزه تر شده نفس من اینقدربهت میاد که نگووووووو
کلی خانوم شدی و این ماه تولد 4 سالگیته
اصلاحاتی که به کار میبری عالین مثلا این به اون ربط داره ؟ به مامان جون گفتی نگران نباش ریلکس کن ازت پرسیده ریلکس یعنی چی توضیح دادی که یعنی بوی پرتقال صدای دریا
مهدکودک خانه کودک میری همچنان و کلی چیزای خوب خوب یاد گرفتی مثلا از اشعار مولانا ، هستی شناسی و میای خونه واسه ما در موردشون صحبت میکنی داخل صدفها چیه مروارید چطور درست میشه
دارم این نگرانی رو پیدا میکنم که از همین سن نتونم جواب سوالهات رو بدم
چون موبایل و تبلت ممنوع شده دیگه خیلی بیشتر از قبل با همدیگه کتاب میخونیم یه مجموعه از کتابای خاله هدی رو پیدا کردم که البته خودم براش خریده بودم
مامان قول میده از این به بعد بیشتر از قبل برات بنویسه عزیزدلممممممممممم، خیلی خیلی خیلی دوست دارم