مادر آپدیت کن
میخوام آپدیت کن وبلاگت بصورت زود به زود بشم خانوم کوچولوم
چون همیشه فک کردم این وبلاگ بهترین هدیه ای هست که میتونم یه روزی بهت بدمش
امیدوارم تو هم همینطور فک کنی
وقتی رفتم خونه دختر خاله و تبلت یگانه رو دیدی گفتی از اینا برام بخر به من و بابا
بعدش نصف شب که عازم خونه شدیم میگی تبلت بخریم دیگه
قشباق(یعنی بشقاب) در جریان باش
نوحه هرشب میخونم با شور و لبان (نوا) این بشدت دل منو میبره وقتی میخونیش
دیگه ساعت خوابت تنظیم شد بالااااااااااااااااخره بعد سالها
به این صورت که ظهرا دیگه نمیخوابی و شبا 9الی 9.30خواب خوابی
و بدینگونه من و بابا فراغ بال می یابیم
بخاطر رشد کافی و سلامت خودته البته میدونی که
و اما داد و بیداد از برگشتن از مهد کودک و بهونه ها و خستگی های من و نذاشتنها برای خوابیدنهام
مثلا دراز کشیدم ک یکم چشمام رو ببندم بعنوان مانع از روی من میپری
بعنوان الا کلنگ سوارم میشی
بعنوان نی نیت موهامو شونه میزنی و هر چند دقیقه یه بار میگی پاشو عزیزم پاشو بشین
قیافه من :
عاشق موقع هایی هستم که چیزیم میشه و مهربونم میشی مثلا دستم سوخته وقتی دیدی با یه دلسوزییییییییی خیلی زیادی میگی آآآآی عزیزم آآآآی روله
عصرا برنامه ورزش هم داریم بعد رقص البته
اول من میرم رو تردمیل تو تشویق میکنی بعد نوبت تو میشه خدایی با سرعت 2هم خوب میدوی امیدم ورزشکارم همه چیز کامل من
بعدشم برنامه آشپزی داریم و تو میشینی روی کابینت و دستیار من میشی
تو بهترین دستیار دنیایی و البته شیطونترین
با شوق و ذوق اسباب بازیهای جدیدت رو دیشب به طاهره و دیدا نشون میدادی اینم تازه خریدم
به زودی عکس ضمیمه مینمایم
مو ذرتی عینک قاپون
اولین موی بافته شده پرنسسم
باران و تولد روشنا جانمان
لژ لب زده توسط باران
به همراه فربدک (کلک کلک) عشق و تنفس من هستید
شعری که از مامان جون یاد گرفتی و واسه فربد میخونی :
فربد چه قشنگه چشمات فربد چه قشنگه لبهات .فربد چه قشنگه فربد