بارانباران، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

بارانی از جنس من

اولین گریه از سر دلتنگی

1394/8/12 11:42
نویسنده : مامان الی
257 بازدید
اشتراک گذاری

برای اینکه مشغول بشی و برای چندین ثانیه زمین بشینی یا دراز بکشی باید بهت فیلم و عکس نشون بدم

اینبار فیلم خودتو با خاله طاهره دیدی دوباره گفتی طاره

دیدیش و دوباره گفتی طاره

بعد تو چشمای من زل زدی چشمات گرد شده بود و براق .برقش بخاطر حلقه اشک توی چشمات بود و با خودت میگفتی طاره طاره و اشکات سرازیر شد شر شر شر شر و هق هق هق هق

دلم خیلی لرزید تحمل نداشتم دلتنگیتو ببینم بغلت کردم محکم و بدتر از قبل بغضت ترکید شماره طاهره رو گرفتم ولی فقط چندتا طاره گفتی نمیتونستی حرف بزنی

اونم داغون کردی طفلی

خیلی برام سنگین بود تحمل فهمیدن اینکه کاری نمیتونستم برای دل کوچولوت بکنم

یه لحظه رفتم روزهای بعد و بعدتر ها .

اگه دلت تنگ شه و بازم نتونم کمکت کنم ...

دنیا خیلی کار بدی میکنه که دل بستن میاره که دل کندن میاره دوری فاصله وقتی که وابسته ای

دخترک کوچیک من کاش اینقد زود دلتنگی رو نمیفهیدی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

زهره
9 دی 94 17:25
امیدوارم زمان دلتنگی های زندگیت عزیزم از فاصله پلک زدن هم کمتر باشه در طول زندگی برات قشنگم