مهر 94
باران پاییزی من سلام
دیروز همینجوری اتفاقی ازت پرسیدم باران مامانو چقد دوست داری؟
گفتی ایقه با حرکت دست
باورم نشد که درست شنیدم دوباره گفتم چقد؟ گقتی ایقه.
وای خیلی خیلی خندیدم و بوست میکردم دوباره میگفتی ایقه ایقه
سیاهه نارگیله آهنگای خندوانه رو اجرا میکنی و میرقصی (بروز ترین منی)
به همه اسامی ییه اضافه میکنی
باباییه
مامانیه
داداییه
خاله ایه
حتی امیریه
هرچیزی بگیم بگو یه ق میذاری وسط حروفش و یه کلمه تحویلمون میدی
به شدت علاقت هر روز به خاله دیدا بیشتر میشه و وابسته تر میشی بهش
مربیت رو اینجوری صدا میزنی :بالِه (بهاره) خاله و اینا هم نداریم
امروز واکسن 18ماهگیت رو با یه هفته تاخیز میزنم به امید خدای همیشه مهربون
دیگه فعلا همینا یادمه
دوستت میدارم از جان شیرین بیشتر
ویرایش:
واکسن زده شدی و دیشب تب کردی نصف شب بیدار شدی و نم نم میخواستی و بابارو فرستادی دنبال نم نم بعدشم دم پنجره رو به خیابون بلند بلند داد میزدی باباییه باباییه . والا چه معنی داره ما بیدار باشیم بقیه خواب
خلاصه که واکسن سختی بود و اذیت کرد اما تموم شد خداروشکر
آهان اینو یادم رفت بنویسم بابا جون یه بار یه شخصیت مذهبی دینی اعتقادی رو بهت نشون داد و گفت آقا سپس تو به تمام افراد ریش بلند آخوندها سیدها و حتی حتی حتی نوشته های عربی میگی آغاااااااااا آغااااااااا
حتی تر از همه اینکه به مجسمه میدان خیام هم میگی آغا
همشون برام قابل درکن اما نوشته های عربی
لباس جدید که میپوشی میگی آینه آینه و بعد ذوق میکنی تو آیینه برای خودت میگی اوووووووو
یه حالت لوس دیگه هم داری وقتی خیلی یه چیزی واست بامزس میگی وووووووووووووی با چشمای تنگ کرده و لبخند
به عروسکات میگی اَی یَق
بالا رو هم خیلی فصیح و زیبا میگی بالا بالا بالا وقتی میخوای بری بالا از هرچیزی
اسم جدید خاله طاهره :لاله (دیروز راه میرفتی و صدا میزدی لاله لاله لاله)
خداروشکرررررررررررر یه سری موجودات رو میبینی که بهشون میگی جوجو و ما نمیبینیمشون بشدت ازشون میترسی
و من بعنوان بدجنس ترین مادر خوشحالم که میترسوننت بدو بدو میای بغلم میگی جوجو مااااااااااااا
و اینکه ای یق (عروسک)رو بعنوان قربانی بهشون تحویل میدی
خونه خاله دیدا (هدی)رو از سر خیابون میشناسی و تقریبا فریاد میزنی دیدااااااااااااااااااااااا
و چه عاشقانه دیدا رو دوست میداری