بارانباران، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

بارانی از جنس من

برای روزهای دور،اما نه خیلی دور

1394/2/13 11:36
نویسنده : مامان الی
285 بازدید
اشتراک گذاری

بارانم سلام

اگر بعدها از حال این روزها بخواهی چند قدمی راه میروی  دوباره مینشینی دوباره بلند میشوی و تمرین میکنی خسته نمیشوی از این قدمهای شیرین نخستین .من در نزدیکیهای تو آینده های دور را نگاه میکنم .

روزهایی که با همین پاهایِ در حال تمرین اولین قدم ، دوان دوان به سویم میایی کارنامه ات را میان دستهای منتظرم میگذاری و میگویی چشمانت را ببند حالا نگاه کن و من اولین موفقیتهای تو را با چشمانم میبلعم .نگران فقط بیست گرفتنت نیستم تو هم نباش همین که هردو راضی هستیم کافیست.

دورتر ها میروی که قدمهایت را تند تر برداری تا روی صندلی کنکور بنشینی(اگه تا اون زمان هنوز سیستم همین باشه)

من پشت تک تک لحظه های امتحانهای تو مادری ذکرگو خواهم بود که برایش همین مهم است که تو راهی را بروی که دوست میداری.نه راهی که آرزوی هرگز نرسیده خودم بود.

هرراهی که میروی با چشمانی باز قدم بردار هر لحظه زندگی هزاران دو راهی پیچیده است برای انتخاب.

دستان من همیشه همین نزدیکی ها مراقب افتادنهایت نیست برای روزهای تنها تصمیم گرفتن هرچقدر میتوانی کوله بارت را پربار تر بردار.پر از تکیه به دستان خدا پر از کتاب پر از تجاربی که گران به دست آمده و تو یا شنیده ای یا کسب کرده ای.

باران کوچک این روزهایم ب امید خدا روزهای نه خیلی دور بانویی میشویی با گامهایی در راههای پر از موفقیت پر از شادی و خوشبختی.من در کنارت یا کمی آنطرف تر برای محکم قدم برداشتنت پشت تک تک لحظه ها مادری ذکرگو خواهم بود.

 

 

پسندها (1)

نظرات (1)

زهره
16 اردیبهشت 94 19:58
و من هم دعای همیشگیم سریلندی باران در تمام مراحل زندگی و شادی مامان گل پدر مهرباش است فدای تو من ، عزیزترین خاله دنیااااااااا