جدیداً+سفر مشهد
سلام نفس من اکسیژن
جدیداً دایره کامل میچرخی خیلی جالب میباشد به هر سمتی که بخوای با کمی تمرکز میرسی
ات اتی یاد گرفتی دستت رو بلند میکنی و میکوبونی تو سر اشیا یا افراد
روزهای قشنگ ما تو محرم همراه بارونه لباس محرمیت رو تنت کردم اما بسیار بزرگ بود ،خودمونیم سبز خیلی بهت میاد شیطونک من
وقتی غذا میخوری علامت خوش اومدنت اینه که آوازی سر میدی باهاش
یکم که ازت دور باشم با اومدنم محکم لپم رو میخوری مطمئنم منظورت بوسیدنه هستی مامان
یه هویی یه دفعه ای راهی مشهد شدیم با همکارای مامان و بچه های بیش از انداز شیطونشون و مامان جون که همراه ما اومد.
خداروشکر سفر خوبی بود هرچند مشهد فوق العاده سرد بود سرمای خشک.زیارت رفتیم و مشهدی باران شدی.از امام رضا خواستم که تو دختر کوچیکم با سلامتی قد بکشی بزرگ شی خانوم شی همچنان مهربون و مودب واسه خودت یه آدم مهم بشی که مامان همیشه بهت افتخار کنه.
مشهد که بودیم یه حرکت جالب کردی که دیوانه وار خوشم اومد میخواستم بلند شم از پیشت نمیذاشتی که با دو تا دست محکم منو میگرفتی و نمیذاشتی برم چندبار این کار رو کردی خیلیییییییییی خوب بود تازه احساس تعلق دوتامون به هم دیگه رو هزار برابر بزرگ تر چشیدم .ممنون کوچولو که مال منی . ممنون خداااااا
تو مسیر برگشت ارتفاع پرواز خیلی اذیتت کرد و گوش درد گرفتی شدید گریه ای میکردی که غیرقابل کنترل بود
خلاصه این سفرمون هم با همه تلخی و شیرینیش کلی پخته ترمون کرد و تجربه کسب نمودیم.
همسفر کوچیکم دستات که تو دستام باشه دنیا همش مال منه
بشین پاشو یاد گرفتی با کمترین موزیک عکس العمل نشون میدی
تمرینات چاردست و پا رفتنت ادامه داره آنچنان به خودت فشار میاری ک بعدش گریه ت میگیره و مربی خسته دست از تلاش بر میداره :)
کلمه bovvv رو محکم میگی تازه یاد گرفتی
دیشب خونه بابا اینا میخواستم صفحه موزیکال روروک رو جدا کنم که محکم خورد تو دماغ کوچولوت چقدرررررررررررررر گریه کردی . دلم آتیش گرفت واسه زخم کوچیک روی بینیت. ببخش حواسم نبود خو :(
این بود چکیده ای از زندگی ما در این روزهای عمررررر
دوستت دارم بیشتر از درک زمینیت :) به اندازه همین قطره های پاک و ناب بارون