بارانباران، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

بارانی از جنس من

شش ماهه میشویم

1393/7/1 10:59
نویسنده : مامان الی
233 بازدید
اشتراک گذاری

شش ماه از کنار من بودنت میگذره شش ماه شیریییییییییین که شادیش به اندازه همه سالهای عمرم بوده

پرنسس من این ماه خیلی بیشتر غریبی میکنی جای شلوغ بریم بغض و گریه مخصوصت رو سر میدی و تا من بغلت نکنم و شیر نخوری بی خیال نمیشی

این ماه ماه سر کار برگشتن مامان بود

اولین روزی که تو رو خونه پیش مادرجون و خاله هدی جا گذاشتم سخت گذشت خیلی سخت اما دوتامون اینجوری کلی پخته تر میشیم مگه نه؟

تازه دو هفته اینجور گذشت هفته سوم مادرجون اینا اسباب کشی داشتن و رفتن خونه جدید که از اداره بسیار دور شدن و تو باران کوچولوم روز 22شهریور اولین روز مستقل شدن جدی جدیت بوددددد رفتی مهدکودک.

خیلی به اداره نزدیکه و تند تند میام پیشت عشق کوچولوم

دیگه راحت دستت رو ب سمت همه چی از جمله موهای مامان دراز میکنی و میکشیییییییییییییییی چه کشیدنیعصبانی

مهم تر از همه این اتفاقات شهریور 93یاد گرفتی بگی با با

نمیدونی چقدر خوبه که تو هی اینو تکرار کنی هی ما دلمون ضعف بره محبت

عاشق عروسک خپیشته هستی

وقتی دستامو میذارم زیر باسن مبارکت و رو به تلوزیون میگیرمت یا آیینه یا هر تصویر آهنگ داری میرقصی هااااااخندونک

پاهاتو چنان تکون تکون میدی که هرکس ببینه از خنده غش میکنه قه قهه

آهنگ مامان :گودی گودی آخ گودی گودی اینو خیلی دوس داری.

بازم سرما خوردگیغمگین اینبار از بچه های مهد سرما خوردی خیلی هم ناجور تب عفونت بینی خیلی غصه خوردم

چندشبه بیداریم با هم قربون تن کوچولوت تو کجا طاقت این سرمای سخت رو داری آخه.ولی دختر من قویه فداش بشمممممممم نفس من تو هستی.

سوپ خور شدی و دوست داری زیاد.هر آنچه که ببینی و با دستت بگیری به سمت دهن میبری

مابین کلمات بی معنی که بصورت آواز سر میدی کلمه آب رو بارها شنیدم و زود میرم برات آب میارم

همه تو مهد عاشقتن و میگن که باران خیلی باهوشه با دقت به محیط بچه ها و بازیهاشون توجه میکنی

این بود شهریور 93 من و باران

دوستت دارم بیشتر از دیروز کمتر از فردااااا

 

پسندها (1)

نظرات (1)

زهره
12 آذر 93 16:44
یعنی خیلی بامزه ای هااااا میدونستی خاله ماشالله