بارانباران، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

بارانی از جنس من

امرداد 1393

1393/6/3 12:45
نویسنده : مامان الی
198 بازدید
اشتراک گذاری

بارانم سلام امیدوارم هر زمانی از زندگیت این متن رو میخونی بدونی که همه دقایقم پر از عشق ب دختر مهربونمه

پاهاتو کامل پیدا کردی و با دستات میگیریشون کلی ذوق کردم دیدم

اولین سفر هوایی با مامان جون رفتیم تهران خونه خاله فهام همه خاطراتش خوب بود بجز آخر مسافرت که مریض شدی و تب کردی.

خیلی تجربه تلخی بود اصلا تحمل بی حال بودن و گریه هاتو نداشتم

خداروشکر اون هم گذشت ...

حساسیتت خیلی خوب شده و مامان لبنیات میخوره

سرلاکت رو شروع کردی به خوردن از 28 مرداد که پنج ماهت تموم شد.عاشقشی و با شوق فراوان میل میکنی نوش جونت امیدم.

یه چیزایی میگی که حتما برای خوذت معنا دارن بیشتر حروف رو توی حرفات پیدا میکنم

عروسکات رو خیلی دوست داری دونگی و موشی :)

شیشه شیر رو در دستای کوچیکت میگیری دست دراز میکنی واسه اشیا و حتی صورت مامان .شیرینم

خیلی با دقت تر به محیط و اشیاء نگاه میکنی

موهات پر پشت شده حسابی باید کم کم دنبال گیر سر باشیم

تمرینات 6ماهگیت شروع شده و سخت کوشانه پیگیر درسی :)))

عکس میذارم برات

دوستت دارم یه دوست داشتن بیش از اندازه

قاشق رو دوس داری خودت بگیری

نخودی بعد حموم

اولین تمرینات نشستن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

زهره
4 شهریور 93 12:04
قربون اون پیگیری تحصیلیت بشم کوچکترین دانشجو دانشگاه مامان خانمی گلت انشالله هیچ وقت مریض نشی دیگه عزیزم پیگیری ههههههههه فدای خاله ای خووووب