بارانباران، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

بارانی از جنس من

چهارشنبه سوری+ فریبرز

سلام بهارم بارانم رویش دوباره همه گلهااااا وقتی به من میگی مامان تو همه نفس هام دوست دارم چطور ضعف نکنم چطوررررر وقتی میگی تو بهشت دنیاهامی قربون نوشته هات برم که اسم خودت را داری یاد میگیری کلی شعر دعای فرج اشعار مولانا و حافظ و نقاشی های خاص و زیباااات همه چیز تمومم مهربون مامان رفتیم بازار عید باهم کلی خرید جیگیلی میگیلی داشتیم و بهترین خرید با اختلاف زیاد فریبرز لاک به پشتیان هستن  یه فسقلی که اندازه انگشت کوچیکس خیلی تنبله و خیلی مظلوم چون هر چند دقیقه یه بار برای تست زنده بودنش با لیوان اونقدر روش آب میریزی که مجبور میشه شنا کنه و اثبات کنه زندس دخترک من بشدت تو این روزا حساس شدی به لباس های مامان جون ( روسری دا...
23 اسفند 1396

سلام دوباره، دانشمند کوچولوم + خانه جدید

دخترم امیدم بارانم سلام به روی ماهت مامانی رو ببخش که یه مدت نبودم ولی میدونی که عشق ناب و محض منی ، بدون که دستات رو گرفتن تو بغل محکم فشارت دادن بهشت رفتن منه این چند ماه کلی چیزای زندگیمون عوض شده یه خونه دو نفری جدید داریم مخصوص خودم و خودت با همدیگه کلی روزای سخت رو از سر گذروندیم و خداروشکر الان تو خونه خوشگل جدیدمون خوشحالیم، همسایه علی کوچولو و مامان مریمش که دوست مامانه شدیم و حسابی باهم بازی میکنید و دوست خیلی خوبیه علی مهربون دانشمند کوچولوم شدی و خانوم دکتر برات عینک تجویز کرده، باید مرتب عینک رو بذاری تا انشالله زودی خوب بشی قیافت خیلی بامزه تر شده نفس من اینقدربهت میاد که نگووووووو کلی خانوم شدی و این ماه ت...
6 اسفند 1396
1