باران با دندان
روز قشنگی که مروارید سفیدت درآمده بود باران میبارید انگار همه اتفاقهای قشنگت همراه باران می آیند. آخر تو باران منی باران مبارکت باشد خیلی دوستش دارم مراقبش هستم بعد قطره آهن خوب میشورمش با وجود اینکه کوچک است و جوانه ای بیش نیست.اما مال توست میخواهی با دندانت کیکهای مامان پخت گاز بزنی میخواهی سلام که میکنی زبانت را بچسبانی به پشت همین دندان .میخواهی مرا بکشی با لبخندی که پس زمینه اش یک دندان کوچک است. ویرایش: منو میبوسی لپم رو محکم. خیلی خوبه اما کم و واقعی انجامش میدی هی الکی الکی تکرارش نمیکنی تمرین بشکن انجام میدی دست چپت رو هواس و انگشتات رو میچسبونی بهم سر سری بازی میکنی با باباجون هرشب که میایم خونه به ...
نویسنده :
مامان الی
11:21