بارانباران، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

بارانی از جنس من

یازده ماهگی

دختر قشنگ قصه ما 11ماهه شده چقدر زود گذشت در چشم به هم زدنی اما چقدر زیبا بود به اندازه همه زیباییهای دنیا تمام قشنگیایی که ندیدم ولی هست بانوی کوچکم من با تو چ خوب چه شیرین روزگار میگذرانم تو شیرینی عسل صبحهای بیدارشدنی لالایی آرام شبهای نخوابیدن مسکن ساعتهای تشویش گرمی دستان یخ زده حس باریدن برف پشت پنجره شرشر ریختن باران از ناودان خانه .تو همه حسهای خوب منی بانوی کوچکم کی دیگه میگی مامان؟نه واقعا کی همه چی بگو بعد مامانو یاد بگیر عجله نکنی ها با حالت مخصوص بهت میگم باران اگه بخوای مامانو اذیت کنی دندوناتو میخورم همراه با انگشت تهدید با همون حالت شیطنت نگام میکنی و میخندی. چهار دندونی شدی دوتا بالا دوتا پایی...
13 بهمن 1393
1