بارانباران، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

بارانی از جنس من

انواع باران

اصولا باران انواع متفاوتی دارد من اما دو باران را سراغ دارم بارانی که هال مرا خوب میکند و از زمین به آسمان پرواز میدهد بارانی که حال مرا خوب میکند و از آسمان به زمین میبارد پ.ن: یک روز بارانی با عشق فراوان به تو
5 آبان 1394

آبان 94

سلام دخترم امید جونم نبض خونم کلی کارای جدید و کلمه های تازه یاد گرفتی باهوشترین من حتی مفاهیم انتزاعی حتی وجود باد که نمیبینیش باد که بهت میخوره یا درختارو تکون میده میگی بات آره رو خیلی خیلی خیلی زیبا میگی میگی بیا با حرکت دست که دستتو مشت میکنی شبای عزاداری هر نوحه ای که شنیدی سینه زدی و گاهی لا ب لاش سیابه سیابه میخوندی میا اسم ارمیاس کلمه های جدید: دوچرخه شُقُلات(شکلات) بالان(باران) آریانا (اسم عروسک ارمیا چیه؟ میگی آریانا) ناخن عمو معدت(عمو مهدی) آقا رقا (رضا) عقَل(عسل) آ (آره به زبان کردی . اینو یه هو در جواب سیب میخوری؟ گفتی آ ) قیافه من جلد پوشکت رو میندازی رو شونت و میگی بابای مامان با...
3 آبان 1394

مهر 94

باران پاییزی من سلام دیروز همینجوری اتفاقی ازت پرسیدم باران مامانو چقد دوست داری؟ گفتی ایقه با حرکت دست باورم نشد که درست شنیدم دوباره گفتم چقد؟ گقتی ایقه. وای خیلی خیلی خندیدم و بوست میکردم دوباره میگفتی ایقه ایقه سیاهه نارگیله آهنگای خندوانه رو اجرا میکنی و میرقصی (بروز ترین منی) به همه اسامی ییه اضافه میکنی باباییه مامانیه داداییه خاله ایه حتی امیریه هرچیزی بگیم بگو یه ق میذاری وسط حروفش و یه کلمه تحویلمون میدی به شدت علاقت هر روز به خاله دیدا بیشتر میشه و وابسته تر میشی بهش مربیت رو اینجوری صدا میزنی :بالِه (بهاره) خاله و اینا هم نداریم امروز واکسن 18ماهگیت رو با یه هفته تاخیز میزن...
5 مهر 1394

باران و بارانهای شمالی

اولین بار که دریا را دیدی با چشمان گرد و متعجب مستقیم رفتی به سمتش یعنی انگار مثل من خیلی زیاد تشنه اش بودی یعنی انگار بارها دیده بودیش و الان بعد مدتها آمده بودی دلت را به دریا بزنی دّری اسم دریا از زبان تو بود به بارانی که تمام چهار روز بارید میگفتی: آبه سفری شگفت انگیز برای باران کوچکم سوار هر ماشینی که شدیم گفتی نای نای و درخواست موزیک کردی سوار هواپیما که شدیم فکر کردی بزرگترین تاب تاب دنیاس و بلند بلند میگفتی تاب تاب ععآسی آهنگ پیرمرد مهربون رو برای همه همسفران میخوندی و با هر نوع موسیقیی میرقصیدی عاشق درختهای پرتقال ویلا شده بودی و با اشتیاق میخوردی مثل لیموی سبز تازه ترش که خیالت هم نیست که ترش یعنی تررررر...
29 شهريور 1394

یکسال و نیم

سلام زیباترین هدیه خدا مهربونترین دختر دنیا فرشته ترینه فرشته ها یکسال و نیم داره میشه که تو وارد زندگیم شدی بیشتر اوقات شبا نمیذاری خوب بخوابم روزا شیطنت میکنی و چنگ و ناخن و گاز و ... بیشتر اوقات وقتم مال توه بیشتر اوقات فکرم مشغول اینه که چطور خوب باشی و خوب باشم اینا همش بیشتر اوقاتن اما بهترین اوقات هم هستن میدونستی؟ وقتی صورتم رو به نرمی لپات میکشم هیچی دیگه از خدا نمیخوام جز اینکه همیشه تنت سالم باشه و برام بخندی خیلی خیلی دامنه کلماتت گسترده شدن و هرچی بگیم میگی عاشق این روزای بچه کوچولوهام هی تند تند با حرکات دست و اشارت برامون حرف میزنی اما ناراحت میشم هی ازت بپرسن و اینکه نکنه ناراحت شی که نتونی جواب...
2 شهريور 1394

طوطی سخنگو

بارانم فرشته مامانی سلام هی سرت رو کج میکنی نگام میکنی یه هویی خوب من تاب و توان ندارم غش میکنم از خوشحالی هی سرت رو کج میکنی لُپ بوس میکنی یه هویی خوب من اون لحظه چیکار کنم قلبم نایسته از شادی هی صدای همه حیوانات و جدیدا الاغ و مرغ و خروس رو در میاری چه کنم آخه؟ هی هر چی بهت بگیم تازگیها یاد گرفتی مثل طوطی میگیش با اشکالاتی البته چه بگم آخه؟ به ارمیا میگی ارما عمّه آلّه طالّه همه با فتحه ممد رو هم میگی دایی ممد وای عاشق این روز بودم که کلمه هارو تکرار کنی نه گفتنت چقدر محکم و رساست میگم باران دیگه نم نم نمیخوری میگی نه (کمی هم با عصبانیت) بازیها و حرکات خاصی داری با لب و لوچه همچنان عاشق ناف هستی به...
7 مرداد 1394

بارانه آوازه خوان

سلام بر روی ماهت کافیه یک جایی در دور دست یا نزدیک دست صدای موزیک بیاد ثابت میشی و میخکوب توی اون مکان گوش میسپاری ب صدا و بعدش که تموم شد شروع میکنی به خوندن من موندم اگه بتونی حرف بزنی چقدر آهنگ اجرا میکنی در روز موسیقی اجراییت با قابلمه و استکان و وسایل خونه هم شنیدنیه یعنی هم تو کار آوازی هم ساخت آهنگ خلاصه اینکه اگه بعدها دوست داشتی تو این زمینه ها استعدادت رو پرورش بدی بدون که مامان شدیدا باهاته میخوام برات از همین الان سمفونیهای معروف دنیارو بذارم گوش کنی جان مادر باشد که بعدها به دردت بخوره هرچند از همون روزا که تو خونه آبیت بودی و دنیا نیومده بودی برات موتسارت میذاشتم دیگه اینکه: صدای گرگ و میمون هم ...
21 تير 1394

کلمات خواستنی

سلام دخترم محبوب قلبممممممممممممم این ماه خیلی کلمات رو یاد گرفتی مثل طایه(طاهره) نیس(نیست) اِنَک(عینک) از آخر به اول به ترتیب از سخت ترینها شروع کردی به حرف زدن خیلی خیلی به من وابسته شدی و مدام به پاهام میچسبی و روزی کم کم 100بار میگی ماما.که البته ماما فدات شه شهربازی  واسه اولین بار تنهایی سوار هلیکوپتر شدی و من با چشمانی که از شادی برق میزد استقلالت رو با گوشیم ضبط میکردم در طول روز در حین بازی با خودت آهنگ میخونی راه میری آهنگ میخونی بلند میشی میشینی آهنگ میخونی نمیدونم چی هستن ولی صدات خیلی قشنگه خانوم کوچولوم عاشق آردبازی آب بازی آب بازی و خیلی هم آب بازی هستی . عروسکات رو اونقدر مادرانه روی تاب بغل میکن...
13 تير 1394